Alex,2000 ICH WILL NUR DICH
تو مال منی Dein Korper vor mir
پوست تو در مقابل چشمان من است Deine Haut im Visier
تقصیر من نیست Ich Kann nichts dafur
شاید کسی مرا فریفته باشد Wer hat hier wen verfuhrt
زیبایی تو در چشمان من است و Deine Schonheit im Blick
هیچ راه برگشتی برایم نگذاشته Und es gibt kein zuruck
عجله کن، به سویم بیا، Ruck`naher zu mir,
تو مرا دیوانه کرده ای، Denn du machst mich verruckt
به روشنایی فکر کن Gedanken vernebelt
خاطراتمان را مخفی نکن، Verstankener rest
که احساسات به شدت ما را در بر گرفته اند Instinkte halten uns fest
و من فقط تو را می خواهم Ich will nur Dich
من فقط تو را می خواهم Ich will nur Dich
من فقط تو را می خواهم Ich will nur Dich
و تو را فقط برای خودم می خواهم Ich will nur Dich fur mich
فقط برای خودم می خواهم Ich will nur Dich fur mich…
آیا این هیجان را حس می کنی؟ Spurst Du die Erregung
این عشق را، این لذت و شوق را Die Liebe, die Lust?
چه چیزی حس می کنی؟ Du tust, was Du fuhlst
تو یک زنی Und du weibt, dab du`s mubt
زیرا مجبوری که یک زن باشی Ich hore Dish atmen
و من صدای نفسهایت را می شنوم Die Luft ist so heib
و هوا گرمای خوشایند دارد Die Sinne drehen sich
خواسته ها و احساسات در چرخه ای یکسره در دورانند Ohne Sinn nur im Kreis
و ما دو نفر بدون هیچ احساسی در کنار یکدیگر هستیم Wir beide
ولی ما اینجا در زمان حال زندگی می کنیم Wir leben im jetzt und im Hie
و من درست در کنار توام Ich bin ganz nah bei dir
و من فقط تو را می خواهم Ich will nur Dich
من فقط تو را می خواهم Ich will nur Dich
من فقط تو را می خواهم Ich will nur Dich
و تو را فقط برای خودم می خواهم Ich will nur Dich fur mich
فقط برای خودم می خواهم Ich will nur Dich fur mich…
|