می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند ستایش کردم ، گفتند خرافات است عاشق شدم ، گفتند دروغ است گریستم ، گفتند بهانه است خندیدم ، گفتند دیوانه است دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم ! --- زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت ----- در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد. ----- انسان مجبور نیست حقایق را بگوید ولی مجبور است چیزی را که می گوید حقیقت داشته باشد ----- خدایا چگونه زندگی کردن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت ----- تهمت و دروغ را دشمن سفارش میدهد و منافق میسازد و عوام فریب پخش میکند وعامی انرا میپذیرد--- خدایا شهرت منی را که میخواهم باشم قربانی منی را که: میخواهند باشم نکند ----- انسان به اندازه ای که به مرحله انسان بودن نزدیک می شود ،احساس تنهایی بیشتری می کند ----- انسان عبارت است از یک تردید. یک نوسان دائمی. هر کسی یک سراسیمگی بلاتکلیف است. ----- خداوندا من با تمام کوچکیم یک چیز از تو بیشتر دارم و آن هم خدای است که من دارم و تو نداری ----- با شیطان هم داستان شدم تا در برابر هیچ آدمی سر تسلیم فرود نیاورم ----- هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود ، چیزی یاد نگرفتم . . .
|