چشم من روشن ، روی تو سپید...!!!

آخر ای دوست نخواهی پرسید

که دل از دوری رویت چه کشید؟

سوخت در آتش و خاکستر شد

وعده های تو به دادش نرسید.

داغ ماتم شد و بر سینه نشست

اشک حسرت شد و بر خاک چکید.

آن همه عهد فراموشت شد؟

چشم من روشن ، روی تو سپید