مرگ بر بی سوادی...!!!

 


ناظم ، تو میکروفون پرسید:
کی میدونه پایتخت آمریکا کجاس؟ داد زدیم: واشنگتن!!!
گفت: یه مرگ بر آمریکایی بگین که تو واشنگتن بشنون!
ما هم یه دادی میکشیدیم که فتق و حلقوممون به لطف رب العالمین سالم موند.
ناظم پرسید: کی میدونه حرم آقا امام حسین (ع) کجاس؟
ما داد کشیدیم: کربلا!
گفت: حالا یه صلوات بفرستین که آقا تو کربلا بشنون!
ما هم یه فریادی میکشیدیم که این بار قالبمون در خطر تهی شدن قرار میگرفت.
گذشت اون روزا.
یاد گرفتیم باید از اون همسایه هایی که ساعت هفت صبح فریاد ما بیدارشون میکرد عذرخواهی کنیم.
یاد گرفتیم به هر کس و ناکسی نگیم «برو بمیر! مرگ بر تو!»
چرا فکر نکردیم به جای این حرفا داد بزنیم: مرگ بر بی سواد و بی سوادی! مرگ بر عقب افتاده و عقب افتادگی!مرگ بر خونریزی! مرگ بر خشن و خشونت! مرگ بر جنگ ومرگ بر اونی که بیخودی میگه «مرگ………»!
ای مرگ بر اونیکه به جای عشق و محبت ،یاد داد”مـــــرگــــــــ”
اصلن درود و عشق بر خوبی و محبت و صداقت و درود بر خرد و زیبایی
از هرچی مرگ گفتنه خسته شدم
به نام خدایی که یاد او همیشه با مهر محبت و لطف همراه است. و یاد پیامبری که نهایت رحمت و مهربانی بود (امام و الرحمه)
بنام خداوند بخشاینده مهربان