می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !
---
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت
-----
در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می کنند و بر حسینی می گریند که آزادانه زیست و آزادانه مرد.
-----
انسان مجبور نیست حقایق را بگوید ولی مجبور است چیزی را که می گوید حقیقت داشته باشد
-----
خدایا چگونه زندگی کردن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت
-----
تهمت و دروغ را دشمن سفارش میدهد و منافق میسازد و عوام فریب پخش میکند وعامی انرا میپذیرد---
خدایا شهرت منی را که میخواهم باشم قربانی منی را که: میخواهند باشم نکند
-----
انسان به اندازه ای که به مرحله انسان بودن نزدیک می شود ،احساس تنهایی بیشتری می کند
-----
انسان عبارت است از یک تردید. یک نوسان دائمی. هر کسی یک سراسیمگی بلاتکلیف است.
-----
خداوندا من با تمام کوچکیم یک چیز از تو بیشتر دارم و آن هم خدای است که من دارم و تو نداری
-----
با شیطان هم داستان شدم تا در برابر هیچ آدمی سر تسلیم فرود نیاورم
-----
هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود ، چیزی یاد نگرفتم . . .