کی میگه همه مطالب باید به هم ربط داشته باشند؟!!

هر چی دوست داری ( قاطی و پاتی )!!!!!

کی میگه همه مطالب باید به هم ربط داشته باشند؟!!

هر چی دوست داری ( قاطی و پاتی )!!!!!

و خدایی که در این نزدیکیست،..!!!

و خدایی که در این نزدیکیست،لای گلهای حیاط، بر سر طفل یتیم، سر سجاده تو،ته چشم مادر ،و چنان نزدیکست که نمی پنداری

از زمانی که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند.
زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند....

ادامه مطلب ...

شیشه...!!!

برای پدری که بنزین را ریخت روی دخترش و او را چسباند به بخاری تا زنده زنده بسوزد، دیر است خواندن این یادداشت... 

 

بر روی ادامه مطلب در زیر کلیک کنید

ادامه مطلب ...

میخی افتاد،...!!!

میخی افتاد،

بخاطرمیخی نعلی افتاد،

بخاطرنعلی اسب افتاد،

بخاطراسبی سواری افتاد،

بخاطرسواری جنگی شکست خورد،

بخاطرشکستی مملکتی نابودشد،

وهمه ی اینهابخاطرکسی بودکه میخ راخوب نکوبیده بود

قدر هر کسی رو بدونید تا یه روزی پشیمون نشید ....!!!

زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند. پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت. این بگو مگوها همچنان ادامه داشت. تا اینکه روزی پیر مرد فکری به سرش زد و برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل کرده است ضبط صوتی را آماده می کند و شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط می کند. پیر مرد صبح از خواب بیدار می شود و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش می رود و او را صدا می کند، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است! از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او می شود.

قدر هر کسی رو بدونید تا یه روزی پشیمون نشید ....

پیشاپیش روز پدر مبارک...!!!

سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش رو دید
ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش !

به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم ...!!!

سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .

به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن..

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود
ولی پدر ...
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد
بیایید قدردان باشیم ...
به سلامتی پدر و مادرها

پدرم هر وقت میگفت "درست میشود" ... تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت...!

وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه...
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری

پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته هاهم میتوانند مرد باشند ! به سلامتی هرچی پدره

چارلی چاپلین...!!!

 من اگر پیامبر بودم، رسالتم شادمانى بود بشارتم آزادى و معجزه ام خنداندن کودکان... نه از جهنمى مى ترساندم و نه به بهشتى وعده میدادم...تنهامى آموختم اندیشیدن را و "انسان" بودن را...

انیشتین , چارلی چاپلین ...!!!

روزی انیشتین به چارلی چاپلین گفت :
می دانی آنچه که باعث شهرت تو شده چیست؟
"این است که تو حرفی نمیرنی و همه حرف تو را می فهمند"!
چارلی هم با خنده می گوید :
... تو هم می دانی آنچه باعث شهرت تو شده چیست؟
"این است که تو با اینکه حرف میزنی، هیچکس حرفهایت را نمی فهمد"!

بخونید و بخندید...!!!

بچه که بودم شناسنامه داداشم گم شد

الان دوازده سال میگذره

ولی هیچکس نمیدونه

که شناسنامش رو گرو گذاشتم تو کلوپ سر کوچه و یه سگا گرفت 

 

بر روی ادامه مطلب در ذیل کلیک کنید

ادامه مطلب ...

تنها راه برای رسیدن به امریکا...!!!

باید بتونم خودم رو تو یه ارتفاع مناسب قرار بدم که موتور پیش رانی که تعبیه دیدم اینکارو انجام میده و به جاذبه غلبه می کنه بعد که زمین شروع می کنه به چرخیدن من سرجام ثابتم انقدر سرجام می مونم تا اینکه همینطور که تو شکل می بینید آمریکا برسه به من و به محض اینکه مجسمه ی آزادی رو دیدم اون موتور لعنتی رو خاموش می کنم و با چتر میام پایین جوری زمانو تنظیم می کنم که ظهر برسم و روز خوبم رو با یکی ازون مکدونالدهای لعنتی شروع کنم بعدش هم یکی ازین تاکسی زردارو سوار میشم و میرم سنترال پارک قدم می زنم انقدر که از پا بیفتم ...

البته اگه شانس ماست که وسط کار موتور ریپ میزنه صاف میفتیم تو بیابونای سومالی :(

حرف های ماندگار...!!!

هیچکس مجبور نیست انسان بزرگی باشد؛ تنها، انسان بودن کافی است. ( آلبر کامو ) 

 

صدای بلند را همه می شنوند، هنر، شنیدن سکوت است.