کی میگه همه مطالب باید به هم ربط داشته باشند؟!!

هر چی دوست داری ( قاطی و پاتی )!!!!!

کی میگه همه مطالب باید به هم ربط داشته باشند؟!!

هر چی دوست داری ( قاطی و پاتی )!!!!!

عزرائیل در سی سی یو!!!!!!!!!

چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت.

این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات

و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می دانستند.

کسی قادر به حل این مسئله نبود که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه می میرد.

به همین دلیل گروهی از پزشکان متخصص بین المللی برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث

و تبادل نظر بالاخره تصمیم بر این شد که در اولین یکشنبه ماه، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذکور برای مشاهده

این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند.

در محل و ساعت موعود، بعضی صلیب کوچکی در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده و ...
دو دقیقه به ساعت ۱۱ مانده بود که « پوکی جانسون‌» نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه

حفظ حیات ( Life support system) را از پریز برق درآورد و دوشاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار شد !!!

دهه 60ای ها...!!!!

بی سرو صدا ، وسایلتونو جمع کنین با صف بیاید برید توو حیاط ؛ معلمتون نیومدهیکی از ناگهانی ترین و سورپرایز کننده ترین جملات دوران مدرسه
.
.
.
شما یادتون نمیاد اونوقتا شعر “قسم به اسم آزادی” از تلویزیون پخش میشد باهاش غلط غلوط میخوندیم تا میرسید به جای “همه به پیش … به یکصدا …”یه دفعه به تقلید از خواننده هاش اوج میگرفتیم و با شور داد میزدیم “جامدادی عزیز ما” !
.

 

بر روی ادامه مطلب در زیر کلیک کنید

ادامه مطلب ...

چقدر سخت می خندی...!!!

مادره خطاب به پسرش: نیوتن رو میشناسی ؟

پسره: نه، کی هست ؟

مادره: اگه به درسات بیشتر توجه میکردی میشناختیش !


پسره: خیلی خوب، پروین خانوم رو میشناسی ؟

مادر: نه !!!


پسره: اگه به جای من به شوهرت بیشتر توجه میکردی میشناختیش... :|

--------------- 

 

 

اگه یه روز صبح خیلی خوشحال از خواب بلند شدی و دیدی
نه غمی ، نه زنی ، نه بدهی ،نه دردی !
بدون دیشب تو خواب مردی !
روحت شاد و یادت گرامی !  

-------------- 

چو هرگز نیابی نشانی ز شوی

ز گهواره تا گور دانش بجوی.

ستاد تشویق دختران به درس خواندن 

--------------- 

اگه کنترلت رو از دست دادی ، هیچ نگران نباش ، برو یکی دیگه بخر 

--------------- 

میگن واسه کسی بمیر که برات تب کنه ،

الان یه نمه تب دارم ، برنامت چیه ؟  

------------ 

گرگه در خونه بزبزقندی رو میزنه ؟
شنگول میگه : کیه ؟
گرگه میگه : منم آقا گرگه …
شنگول و منگول و حبه انگور تحت تاثیر صداقتش قرار میگیرن و درو باز میکنن  

---------- 

ای همه وجود من

ای کسی که پا گذاشتی رو قلب من

ای کسی که درو بستی به روی من درو باز کن دستم مونده لای در


کمی خنده هم بد نیستاااااا...!!!

آخــرین خواســته ام قبل از مــرگ اینــه که 5 دقیقه بهم وقـــت بدن
تا هـــارد کامپـــیوتـــرم رو فرمــت کنــم!

اگه دســت کسی بیفته برام خــتم هم نــمیگیرن!

.
.
.

یکی از تفریحات ایرانی ها اینه که میرن یه جنس می خرن؛

بعد میرن توی تک تک مغازه ها همونو قیمت میکنن...

.

.

.

داداشم داشت نماز می خوند،

منم داشتم آهنگ گوش می دادم،

دیدم وسط نماز بلند گفت "الله اکبر" فکر کردم شاید صدای موزیک زیاده، یکم کمش کردم، یک دقیقه بعد دوباره گفت "الله اکبر"

فکر کردم شاید بازم حواسش رو پرت میکنه،
کلاً موزیک رو قطع کردم،
نمازش که تموم شد، میگم چرا اینقدر "الله اکبر" میگفتی؟

میگه منظورم اینه از این آهنگ خوشم نمیاد، بزن تِراکِ بعدى !

.

.

.

سر جلسه امتحان از دختره کنار دستم می پرسم:
لاک داری؟
میگه: چه رنگی!!!؟
.
.
.


در آینده ای نزدیک..... گشت ارشاد:

- شما دو تا چه نسبتی با هم دارید؟
+ جناب سروان، من که تنهام!
- خودت و کودک درونت رو میگم...!؟
.
.
.


استرسی که ما موقع باز کردن سایت دانشگاه واسه دیدن نمره هامون داریم تروریست القاعده برای عملیات انتحاری نداره

.
.
.

وقتی تو عشق، احساساتت بیش از حد شد مطمئن باش خودت نیستى بلکه خر درونته

.
.
.


یه بنر زده بودن توی شهر که
حجاب زیباست اما زیبایی نیست

هنوز هنگم!
نظریه نسبیت این قدر پیچیده نبود برام
!.
.
.

در نانوایی: - آقا این نون ها چنده؟ - سه هزار تومن!

از اینا سایز Medium هم دارید؟
نه فقط
Xlarge
!
- باشه یه چند جا دیگه قیمت کنیم، مزاحمتون می شیم دوباره.
.
.

.

.

دو کیلو گوشت خریده بودم

داشتم می بردم خونه

لامصب مردم جوری نگاه میکردن که انگاری لامبورگینی خریدم . . .

.

.

.

این سریال های شبکه "
Farsi1" و "زمزمه" و "GEM" بلا نسبت شما، روم به دیوار.....!

معلوم نیست کی به کیه!؟

پدره، دوست پسر زن برادرشه!!!

پسره، عموی بابای خودشه!!!

دختره، مادر خودشم هست!!! ...

مادره، دوست دختر دامادشه!!!

مادربزرگه، معشوقه نوه ی خودشه!!!

دختره، 2 تا بچه داره ولی میگه هنوز تمایلی به ازدواج ندارم!!!

خلاصه همه انگار از زیر بوته به عمل اومدن، دور هم خوش و خرّمن و صفا میکنن! چه زندگی شیرینیه واقعاً...

شرم و حیا هم خوب چیزیه والا !

.
.
.

رو در مسجد نوشته بودن:

اگر از گناه خسته شدی،
وارد شو!

یه خانومی زیرش نوشته بود:

اگر نه با این شماره
تماس بگیرید!
.
.
.
یعنی اینقد که تو 20:30 گفتن اروپا قحطی و بدبختیه انتظار داشتم
بازی بارسلونا با سلتیک با توپ پلاستیکی دولایه بیان تو زمــین !

گفتگوی خانوادگی...!!!

زن : بنظر تو موهایم را کوتاه کنم

مرد: اگر دوست داری کوتاه کن

زن : من دارم از تو میپرسم

مرد: عزیزم من نمیدانم اگر فکر میکنی قشنگ می شوی کوتاه کن

زن : یعنی من زشتم

مرد: نه عزیزم تو در بین تمام زنهایی که من میشناسم از همه قشنگتر هستی فقط گفتم اگر دوست داری کوتاه کن

زن : بی شعور چشم چران

مرد : ای بابا خوب قشنگ من عزیز من خانم خانم ها آره کوتاه کن

زن : این را گفتی که دیگر حرف نزنم

مرد : نه گلم شما حرفت را بزن

زن : پس تو واقعا فکر می کنی موهای کوتاه خوشگل تر است

مرد: آره عزیزم کوتاهشان کن

زن : ولی من موی بلند را دوست دارم

مرد : باشه هر جور راحتی می خواهی کوتاه کن یا کوتاه نکن

زن : الان تو ناراحت شدی

مرد : نه عزیزم ناراحتی ندارد مثل همیشه یک سوال کردی

زن : این کار همیشگیت ، تو اصلا به من توجه نمی کنی ، من هر وقت یک سوال می پرسم تو سر بالا جواب می دهی

مرد : خوب می گویی من الان چه بگویم

زن : اصلا ولش کن موهام را می خواهم رنگ کنم به نظرت قرمز قشنگ تر یا طلایی

مرد : عجب گیری کردیم اگر من بگم غلط کردم تو راحت می شوی

زن : ببین باز تو به من توجه نکردی نکنه یک زن دیگر داری و من نمی دانم

مرد : اخه رنگ کردن مو چه ربطی به ازدواج مجدد دارد

زن : حالا که اینطوری شد من هم مهریه ام را میگذارم اجرا تا تو هوس زن گرفتن نکنی

مرد : اگر فکر کردی این دفعه هم می توانی با این کارها من را خر کنی و مثل همیشه ۵۰ هزار تومان از من بگیری سخت در اشتباهی

زن : یعنی تو نمی خواهی به من ۵۰ هزار تومان بدهی

مرد : به یک شرط

زن : چه شرطی

مرد : بی خیال شوی و بگذاری ۱۵دقیقه باقی مانده از فوتبال را ببینم

زن : باشد قبول است ولی گفته باشم اخبار حق نداری نگاه کنی

مرد : باشد قبول است

دو دقیقه بعد

زن : بنظرت برای مهمانی فردا شب آن لباس آبی را بپوشم یا آن لباس صورتی را

مرد : ای خدا این دکمه غلط کردم کجاست

زن : دقیقا توی جیب شما

شیخنا ...!!!

یک جوان خام انگلیسی به شیخنا گفت: یا شیخ ، مسیح مرده زنده می کرد, موسی ید بیضاء داشت عصا یش را به مار تبدیل می کرد . اما شما و اسلامتان هیچ معجزه ای ندارید. دین که بدون معجزه نمی شود! اکسپلین فور آس پلیز !

شیخنا بفرمود : ای جوانک ، دو یو نو هاو تو اسپیک اسپنیش ؟ جوان انگلیسی بگفت : نو آی دونت .

شیخ کتابی به زبان اسپانیایی به وی داده و گفت: روزی سه بار صبح ظهر و شب , بیست صفحه از این کتاب را بخوان!

جوان انگلیسی بگفت: یا شیخ ما را اسکل کرده ای؟ آی تلد یو بیفور،آی دونت آندرستند اسپنیش مگر دیوانه ام کتابی را که نمی فهمم بخوانم؟

شیخنا بفرمود: خب نادان معجزه ی ما همین است که چهارده قرن تمام مردم کتابی را با ذوق و شوق تمام می خوانند که نمی فهمند و بدون وضو هم به آن دست نمی زنند.

جوانک نعره ای بکشید و در دم جان داد .

روزی مریدی...!!!

روزی مریدی از شیخ پرسید یا شیخ تفاوت مگس و پلنگ در چیست؟
شیخ از این تضاد همی جفت کردندی و دست بر گریبان و محاسن و خشتک کشید
و بعد از دمی گفت:
مگس را وقتی میرینی،میبینی و پلنگ را وقتی میبینی میرینی!

مریدان که این شیوایی کلام را دیدند،ریدند و به رشته کوه های آلپ فرار کردندیه
:))))))))))

اوس اصغر به دخترش شبنم، گفت، بنشین که صحبتی دارم،...!!!

شاکی ام ، دلخورم ، پکر شده ام،
چون که امروز با خبر شده ام،
که تو در کوچه ای همین اطراف،
با جوانی جُلنبر و الاف،
سخت سرگرم گفت و گو بودی ،
چه شنیدی از او ؟ چه فرمودی؟
رفته بالا فشارم ای گاگول،
سکته کرده ام مطابق معمول،
ای پدر سوخته ، بدم الان ،
پدرت را درآورد مامان،
میروی "داف" میشوی حالا؟
فکر کردی که من هویجم ، ها؟
بزنم توی پوز تو همچین،
که بیاید فکت به کُل پایین؟
دخترم جامعه خطرناک است،
بچه ای تو ، مخت هنوز آک است،
آن پدر سوخته چه می نالید؟
بر سرت داشت شیره می مالید؟
بست لابد برای تو خالی،
وای از این عشقهای پوشالی!
شبنم آنگاه بعد از این صحبت ،
گفت بابا خیالتان راحت ،
من فقط فحش بار او کردم ،
ناسزاها نثار او کردم،
پیش اهل محل به او گفتم :
به تو هم می شود که گفت آدم؟
بچه در راهه ، پس کجاهایی؟
خواستگاری چرا نمی آیی؟
تا که اوس اصغر این سخن بشنید،
کُل فکش به سمت چپ پیچید،
کله اش روی شانه اش ول شد،
سکته اش مثل این که کامل شد

تنها راه برای رسیدن به امریکا...!!!

باید بتونم خودم رو تو یه ارتفاع مناسب قرار بدم که موتور پیش رانی که تعبیه دیدم اینکارو انجام میده و به جاذبه غلبه می کنه بعد که زمین شروع می کنه به چرخیدن من سرجام ثابتم انقدر سرجام می مونم تا اینکه همینطور که تو شکل می بینید آمریکا برسه به من و به محض اینکه مجسمه ی آزادی رو دیدم اون موتور لعنتی رو خاموش می کنم و با چتر میام پایین جوری زمانو تنظیم می کنم که ظهر برسم و روز خوبم رو با یکی ازون مکدونالدهای لعنتی شروع کنم بعدش هم یکی ازین تاکسی زردارو سوار میشم و میرم سنترال پارک قدم می زنم انقدر که از پا بیفتم ...

البته اگه شانس ماست که وسط کار موتور ریپ میزنه صاف میفتیم تو بیابونای سومالی :(

لیست تلفن ...!!!

لیست تلفن یک دختر :

مامی

ددی

آبجی نازم

امیر “پرشیا

امیر “فرمانیه

مانی BMW

مهسا جوجو

عباس گلدیس

عباس ایران زمین

عباس عشقم

مهتاب

سعید خاله

سعید پسر خاله مهتاب

سعید عشقم

پیمان مانتو فروشی

اپیلاسون گل یخ

آرایشگاه گل ناز

لیست تلفن یک پسر :

بابا

مامان

محسن گامبو

دایی اکبر

عمه فاطی

سحر عشقم

جواد قلیون

مرتضی نصاب

ممد/گاراژ

ممد/گاراژ2

اصغر کباب

خاله ۱

خاله ۲

خاله ۳

بابک ساقی

سیامک ساقی

علی ساقی

بهنام مکان!!